علت مراجعه و اعتماد مردم به فالگیر
نمام نکاتی که باید درمورد مراجعه مردم به فالگیر و دلایل بدانید را در ادامه ببینید
موجوداتی که در عالم ماده زندگی می کنند و با عالم غیب و مجرد بیگانه اند، همواره علاقه مند بوده اند که به ماورا و به عالم غیب دست پیدا کنند و از گذشته و حال و آینده ی دیگران و البته آینده ی خودشان اطلاعاتی به دست بیاورند. فال و فالگیری، یکی از روش هایی است که امروز در همه جای دنیا بسیار مورد توجه است و یکی از بزرگترین علاقه مندی های مردم به شمار می آید. خیلی ها به آن اعتقاد دارند و زندگی و برنامه ریزی هایشان را بر مبنای این حدس و پیشگویی ها قرار می دهند.فالگیر
عده ای هم که این علاقه مندی را دیده اند، دکان باز کرده اند و آتش بیار معرکه شده اند و با ورود به این دنیای جذاب و هیجان انگیز، ساده دل ها و زودباورها را دور خودشان جمع کرده اند.
فالگیری
دلابل مراجعه مردم به فالگیر
بسیارند افرادی که هنگام مواجه شدن با کوچک ترین دشواری یا برای تصمیم گیری به دنبال یک نیروی کمکی بیرونی می گردند. این افراد توانایی هایشان را باور ندارند و گمان می کنند حتما برای حل هر مشکلی باید فردی غیراز خودشان به کمک آن ها بیاید. یکی از این نیروهای کمکی، فال گیرها هستند که بسیاری اوقات با سخنانشان به مسیر زندگی افراد جهت می دهند؛ فردی که نزد فال گیر می رود، چون او را باور دارد، خودآگاه یا ناخودآگاه تلاش می کند آنچه را که از زبان فال گیر شنیده است، به حقیقت تبدیل کند.
برعکس فردی که خود توانایی هایش را باور دارد، به جای کمک گرفتن از یک نیروی نادرست، به توانایی های خودش تکیه کرده و سعی می کند با هوشمندی راهی مناسب برای زندگی و مشکلات پیش رویش بیابد؛ پس احتمالا فردی که مدام سراغ فال گیر می رود، از مشکلات شخصیتی رنج می برد. اصلا چرا افراد پدیده های دروغینی همچون فال را باور دارند؟
دکتر علی بابایی زاد از دیدگاه تحلیل رفتار متقابل، اطلاعات ارزشمندی را در مورد افرادی که مدام به دنبال فال و فال گیر هستند، در اختیار ما گذاشته است که در ادامه می خوانیم:
فال گیر یک پیش آگهی نسبت به اتفاقات منفی و ناخوشایند به او می دهد تا او بتواند با این پیش آگهی زمانی، کنترلی بر روان خودش داشته باشد.پس پیش فال گیر رفتن در لایه های زیرین خودش مشکلی لاینحل را در ذهن فرد مراجع به همراه دارد.
تمایل به فال گرفتن از دیدگاه نظریات مختلف روان شناسی
از نگاه تحیلی رفتار متقابل فال گرفتن نشانه ای از عدم بلوغ است. مهارهایی مثل بزرگ نباش و فکر نکن و ایجاد رابطه همزیستی با فال گیر که از طرف فرد مراجع کودک و از طرف فرد فال گیر والدی در کار خواهد بود که این همزیستی مرضی را ایجاد می کند. مراجع از درون حس ناامنی و ترس می کند و کودکی نابسامان دارد و والدی که دچار تعصبات و خرافات است. این کار می تواند یک بازی باشد که ما بتوانیم در آینده سراغ فال گیر برویم که ببین با من چه کردی؟! به این ترتیب می توانیم مسئولیت اتفاقات را گردن او بیندازیم و همچنان ناکامل باقی بمانیم.
از نگاه رفتار درمانی شناختی فال گیری نوعی انحراف فکری و انحراف از واقعیت است. ما با این انحراف می خواهیم خود را به امنیت برسانیم و این کار نتیجه باورها غیرمنطقی ماست؛ باورهایی از جمله اینکه من همیشه باید به قدرتی بیرون از خودم اتکا داشته باشم.
فالگیری
چه افرادی به فالگیر مراجعه می کنند؟
احتمالا همان افرادی که درون روانشان ضعف بیشتری را نسبت به افراد عادی تجربه می کنند، همان افرادی که سطح برانگیختگی شان در حل مسئله آن قدر زیاد است که نمی توانند برای مسئله و مشکلشان شخصا راه حلی پیدا کنند. آنچه باعث می شود سطح تنیدگی و برانگیختگی روانی ما بالا بوده و احساس یاس، ناامیدی و ناتوانی بیشتر و از سوی دیگر احساس کارآمدی و پیش بینی مثبت آینده مان کمتر باشد، همان چیزهایی است که روی عزت نفس و وضعیت روانی ما تاثیر می گذارند. بنابراین فردی که عزت نفس پایینی دارد، فردی است که به خودش مطمئن نیست و اعتماد به نفسش تخریب شده، آن قدر نگران و برانگیخته است که برای حل مسئله اش فال گیر را انتخاب می کند.
فردی که به سمت فال گیر می رود بیشتر تحت تاثیر وجه کودک خودش است که ناتوان، کودک مآب و ترسیده است و نزد فال گیری می رود که او را والد فرض می کند؛ بنابراین بسیاری اوقات فردی که نزد فال گیر می رود اگرچه بزرگ سال است و به نظر کودک نمی آید اما از نظر تحلیل رفتار متقابل کودک، ترسیده و پر از اضطراب است که مسئله اش را نزد والدی جادویی می برد تا در این ارتباط والد و کودک مسئله حل شود؛ درواقع انگار می خواهد با فال گیر خود نوعی رابطه همزیستی مریض گون ایجاد کند.
رابطه ای که شاید تا شش ماهگی، کودک با مادرش دارد و در آن زمان بهنجار است. اما برای یک بزرگ سال اینکه بخواهد کودکش را در آغوش والد دیگری قرار دهد که به واسطه این همزیستی و همپنداری با او مسئله اش حل شود، به منزل عدم بلوغ و ناتوانی است.
چه چیزهایی در سطح کودک می تواند تا این حد ناتوانی ایجاد کند که ما برای حل مسئله والدی دروغین و فرضی به نام فال گیر را انتخاب کنیم؟
وقتی به پیش نویس زندگی و تعریف آن نگاه می کنیم، می بینیم که پیش نویس زندگی طرحی است از زندگی که در زمان بچگی ریخته شده و توسط والدین توقیت می شود، سپس با حوادث بعدی توجیه می شود و بیشترین میزان نمود آن در انتخاب هایی است که در طول زندگی داریم.
زمانی که در زندگی با مسئله ای رو به رو می شویم و نمی توانیم آن را حل کنیم یا سطح برانگیختگی، تنش و اضطرابمان زیاد است، درگیر آن مسئله می شویم. اگر کسی در پیش نویس خودش بخواهد به سمت راه حل های جادویی و غیرمنطقی مثل فال گیر برود، باید ببینیم که چه چیزی در سطح کودک او وجود دارد که جلوی فکر کردن و حل مسئله را در او گرفته است.
دو مورد از مهارهای مهمی که مانع می شود ما بتوانیم فکر کنیم و به حل مسئله بپردازیم، اول:مهاری است به نام فکر نکن Don’t think و دوم:مهار بزرگ نباش Don’t grow. افرادی که در زمان بچگی به آن ها اجازه فکرکردن داده نشده است و یا با بیش کنترلی و بی حمایتی، والدینشان به آن ها مسئولیت نداده اند و در نتیجه آن ها بزرگ نشده اند، کودک آن ها میل به کودک مآب بودن و رفتارهای نابالغ دارند.
منبع:namnak